من زن مردی شدم که معشوقه داره.پس باید تمام تلاشمو بکنم تا بهش کمک کنم که به اون زن وفادار بمونه،درسته؟ ولی چجوری شد که توی شب اولمون زدیم تخت خوابمون رو شکوندیم...؟ ***آریستین یک پرنسسه که در تمام زندگیش محصور بوده،چون امپراطور به شدت ازش ناراضی بود.ولی در حقیقت اون قدرت [دید سلطنتی] رو داره،با این قدرت اون میتونه گذشته،حال و اینده رو ببینه. امپراطور اون رو برای ازدواج با کشور دشمنش میفرسته تا بمیره،شایعه میشه که شوهرش یک وحشی تشنه به خونه،اما...همسر اینده اش،که بهش میگفتن «وحشی»، خیلی عادی تر از شایعاته. "به هر حال اون مال یه نفر دیگه اس،برای همین برای من ممنوع به حساب میاد،از این به بعد فقط روی زیاد پول در اوردن تمرکز میکنم!" یعنی اریستین میتونه رویای یه زندگی مجلل و ثروتمند برای خودش رو براورده کنه؟ یا میتونه با یک تیر دو نشون بزنه و شوهرش رو هم بدست بیاره؟